یک لحظه عاشق...
|
|
یک لحظه عاشق... لحظه ای از عشق بیزاری
انگار عادت کرده ای من را بیازاری
دردی ولی برگرد و من را مبتلا تر کن
دردی ولی درمان خود را با خودت داری
چون بختکی بر جان تو افتاده و بی شک
روزی تباهت می کند این خویشتن داری
تا انعکاس هق هق ام را بشنوی غم را
با کوه قسمت می کنم از روی ناچاری
این روزها.... این روزها ... این روزها... تلخی
چون قهوه های بی شکر در عصر قاجاری!
"مهتاب یغما"
نظرات شما عزیزان:
|
پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:,
|
|
|
|
|